انچنان مشتاق انچنان مبهوت یادم نداده اند یادم نداده اند باید به این جسارت آزادی داد اری آزادی داد
مرا همین گونه که هستم خواست در رنگهایم که معنی من هستند
در سکوتم با هزاران حرف
در خورشید پشت پلکانم ودر پنجره تبلور نور عصیان رنگ های وصف ناپذیر لذت بخش کاغذ هایم سیاه وسفید